غزلغزل، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 15 روز سن داره

یادداشت هایی برای غزل

بـــوی محــــرم

دوباره بـــوی محــــرم دوباره بـــوی حسین (ع) دوباره نوشش می از ســـــر سبوی حسین (ع) دوباره مــــــاه تأثــــــــر، دوباره مــــــاه عــــــزا دوباره ســــینه زدن در میان کـــــوی حسین (ع) دوباره شهــــــر بپوشــــــد به تن لباس ســـیاه رواج هیئــت و مسجـــد، ز آبــــروی حسین (ع) دوباره ذکـــــر حسین، بر لبان پیــــــر و جــــوان دوباره نغمه «هل من» رسد ز سوی حسین (ع) دوباره یاد شهیــــــــدان کــــــــــربــــــــلا کردن دوباره خوی گرفتن به خـــلق‌وخــوی حسین (ع) دوباره یــــــــــاد اســـــــارت بـــــــــرای آل الله و یاد ســـــنگ پرانـی به رأس و روی حسین (ع) دلــــــــــــم گرفته خدایا ز ماتـــــــم مــــــــ...
20 آبان 1392

نامزدی عمه

غزلم ماه رمضان بود که من درگیر خواستگاری عمه شدم بالاخره عمه جون شما بعد از چهار،پنج هفته ای جواب مثبت دادند و بعد از آن به‌دنبال خرید و تدارک مراسم نامزدی بودم برای همین نتوانستم سری به وبلاگت بزنم روز بیست و نهم شهریور ماه بود که مراسم نامزدی عمه به لطف خدای مهربان و کمک بابا و مامان و عمو و حدیث جون(زن عمو) که زحمت درست کردن تارت‌های مختلف و ژله‌های مختلف را کشیده بود، بخوبی انجام شد. برای عمه جون آرزوی خوشبختی می‌کنم و امیدوارم که روزی این‌جا از بچه عموعلی انشالله بزودی و عمه جون هم مطلب بنویسم که دیگر به‌نظرم باید آنموقع اسم وبلاگ رو از یادداشتهای غزل به نوه های عزیزم تغییر دهم. بعد از چند روز سفری پیش آم...
21 مهر 1392

شرکت در مسابقه (فراموش نکنید رای بدهید)

با سلام به تمامی نی نی وبلاگی ها  و فامیل و آشنایان و دوستان و رهگذران غزل جون در مسابقه نی نی بلاگ شرکت کرده از تمامی عزیزان می خواهم که به غزل جان رای دهند لطفا کد 707 را به 20008080200 ارسال کنید. از اینکه به غزل رای می‌دهید ممنونم کد 707 را به 20008080200 اس ام اس کنید  برای مسابقه فقط باید یک عکس می فرستادم  چند تا عکس دیگه  غزل جون در حال خوردن  می گذارم دیدنش خالی از لطف نیست باز هم از اینکه به نوه گل من رای می دهید متشکرم ...
29 تير 1392

فرا رسیدن ماه رمضان و ماه صفا دادن تن و جان مبارک باد

                       اللهم غیر سوء حالنا بحسن حالک خدایا یکبار دیگر شکرت می گویم که لایقم دانستی تا مهمان تو باشم . خدای مهربانم کمک کن تا بتوانیم با کمک گرفتن از  این ماه ، اندیشه و نیات و افعال خویش را از بدیها بدور داریم که نه تنها با روزه گرفتن جسم خویش را سلامت داریم ،بلکه یاریمان دهی روح و روان خویش را صفا بخشیم . غزل جان امسال دومین ماه رمضان خویش را سپری می کند. ...
19 تير 1392

علت غیبت طولانی

با سلام به همه نی نی وبلاگی های عزیز انشالله که روز های خوبی داشته باشید و با نی نی های عزیز و دلبندتان سرگرم و شاد باشید . نزدیک به سه ماه هست که من نتوانستم وبلاگ غزل جون به روز کنم دلیلش این بود که باید خونمون عوض می کردیم دنبال جا گشتن ، خونه پیدا کردن ،تمیز کردن خونه جدید و بعد اثاث کشی چیدن وسایل و جابجا شدن بیشتر وقت منو می گرفت وقتی هم که جابجا شدیم اینترنت نداشتیم و الان یک هفته هست که اینترنت وصل شده الحمدالله کار ها هم تمام از غزل بگم خیلی ناز و شیطون شده و کار های زیادی یاد گرفته و کلمات جدید بیشتر چیز های رو که میشنوه سعی می کنه تکرار کنه کلمات مثل بازی ،بغل،تاب ،سرسره،بابا ،مامان لیلا،عمو،عمه،سلام ماست ،بستنی و غیره وقتی هم ...
13 خرداد 1392

نوروز مبارک

  سلامتی ، سعادت ، سیادت ، سرور ، سروری ، سبزی ، سرزندگی ،                                                                                 هفت سین سفره زندگیتان باشد. ...
30 اسفند 1391

غزل و کارهاش

غزل جان چند وقتی است که به علت مشغله های فراوان نتوانسته ام سری به وبلاگت به زنم و آن را به روز نگه دارم انشالله که می‌بخشی. غزل جان این روز ها شما چند قدم بر می داری بعدش می افتی صدای حیوانات مختلف رو در می آوری و خیلی شیطون بلا شدی و وسایل خونه از دست تو در امان نیست کتاب هایت را می آوری به عمه میدی و با زبان اشاره می گی که اون برات بخونه هر جایی که باشی صدای زنگ در و تلفن را که میشنوی میگی بابا بابا . وقتی میگیم اسم بابات چیه میگی اممد و به اسم خودت میگی غَغَ و وقتی هم بابات بهت میگه عسل بابا خوشگل بابا کیه میگی منم من. خلاصه کلی کار های دیگر مثل بوس کردن و مو و چشمهات نشان دادن  اینم چندتا از عکس‌های تولدت که تازه فرصت...
27 دی 1391

تولد مامان غزل مبارک

            تولد مامان لیلا مبارک مبارک مبارک غزلم امروز تولد مامان لیلا هست خیلی خوشحالم و براش آرزوی سلامتی و شادکامی دارم. عزیزکم انشالله که تو بزرگ بشی، و مایه سربلندی و قدرشناس زحماتش باشی. یک شاخه گل سرخ تقدیم مامان لیلا       اینم عکس شما و مامان لیلا لب رودخانه تو شمال ...
25 آذر 1391

یکسالگی غزل مبارک

غزلم تولدت مبارک سال پیش روز چهار شنبه بیست سوم آذر راس ساعت چهار بعد از ظهر غزلم به سلامتی  پا به این دنیا گذاشت و همه رو با اومدنش خوشحال کرد خدا رو شکر می گویم که اون لحظه رو دیدم  و خدای مهربانم را بخاطراین هدیه عزیز و یکسال با تو بودن و تجربه شیرین نوه دار شدن سپاس می گویم .عزیز دلم  باز هم تولدت  مبارک مبارک مبارک                                                 این...
23 آذر 1391