غزلغزل، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 9 روز سن داره

یادداشت هایی برای غزل

دلتنگی بابایی

1391/12/5 9:48
نویسنده : عمه فاطمه
1,082 بازدید
اشتراک گذاری


غزلم  این شعر رو بابایی برات گفته:

بی خبر ماندم من از آن چشمه ی چشم غزل
ناز و غمزه، دلبری باشد ره و رسم غزل
گشته ام دلتنگ آن زیبای دور از دسترس
می فرستم بوسه ای بر گونه ی نرم غزل


ghazal


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مریم مامان عسل
17 اسفند 91 5:29
جیگرررررررررر ناز من ملوسک عروسک هزار ماشالله بهت عزیزم
مامان ریحانه جون
17 اسفند 91 7:01
چه شعر خوشملی
نسترن
18 اسفند 91 13:28
هزار ماشالله بهت عزیزم
ما مان یاسمن
20 اسفند 91 17:18
الّلهمَّ صلّ علي محمّد و آل محمّد چشم نخوری ملوسک
سودابه
27 اسفند 91 1:46
روحان جان مشکلی بینتون بیش اومده؟بستت حزن آلوده و چند وقتی میشه ازت بیخبرم عزیزم
سودابه
27 اسفند 91 1:47
نوروزتان بیروز.سالی توام باسلامتی و رزق فراوان وکانونی گرم برایتان آرزومندم خصوصی داری
منا مامان الینا
3 فروردین 92 1:42
سال نو را به شما و خانواده محترمتون تبریک میگم و سالی پر از شادی و سلامتی را درکنار نوه خوشکل و دوست داشتنی تون واستون آرزو میکنم