غزلغزل، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 5 روز سن داره

یادداشت هایی برای غزل

نامزدی عمه

1392/7/21 18:20
نویسنده : عمه فاطمه
798 بازدید
اشتراک گذاری

غزلم ماه رمضان بود که من درگیر خواستگاری عمه شدم بالاخره عمه جون شما بعد از چهار،پنج هفته ای جواب مثبت دادند و بعد از آن به‌دنبال خرید و تدارک مراسم نامزدی بودم برای همین نتوانستم سری به وبلاگت بزنم روز بیست و نهم شهریور ماه بود که مراسم نامزدی عمه به لطف خدای مهربان و کمک بابا و مامان و عمو و حدیث جون(زن عمو) که زحمت درست کردن تارت‌های مختلف و ژله‌های مختلف را کشیده بود، بخوبی انجام شد.
برای عمه جون آرزوی خوشبختی می‌کنم و امیدوارم که روزی این‌جا از بچه عموعلی انشالله بزودی و عمه جون هم مطلب بنویسم که دیگر به‌نظرم باید آنموقع اسم وبلاگ رو از یادداشتهای غزل به نوه های عزیزم تغییر دهم.
بعد از چند روز سفری پیش آمد که خستگی چند وقت دویدن و کارها درآمد و حالا با تاخیر طولانی فرصتی برای نوشتن
غزلکم، دیگر شما آن‌قدر خوش زبان و شیطون بلا شده‌ای که نگو. تقریبا همه چیز را چه به درست یا غلط می گویی. عاشق بازی و تاب و سرسره هستی.
وقتی خانه ما میایی اول سراغ استخر توپت را که بابایی برات خریده می‌گیری و بعد از آوردن، شیرجه زدن تو استخر و بازی کردن از همه می خواهی که مثل تو همه در استخر توپ بیایند و بازی کنند و بعد توپ ها رو به اطراف انداختن و در یک چشم بر هم زدن تمام خانه را از توپ های رنگی پر کردن همانا
از علاقه مندیهای دیگرت آب بازی هست که همیشه دوست داری بروی حمام و استخر را پر از آب کنی و با اسباب بازی های مختلف در آن بازی کنی
دو سه روز قبل مامانت می خواست موهایت را کوتاه کند که از من خواست سر شما را گرم کنم تا بتواند موهایت را کوتاه کند آن‌روز یک ساعتی سرگرم بازی در آب بودی تا مامان موهای شما را کوتاه کرد بقدری خوشحال بودی که نمی خواستی بیرون بیایی .
غزلم شما همیشه شاد و خندان هستی و با کارهایت خستگی از جان ما در می‌آوری ولی دو خصوصیت هم داری که باعث رنجش مامان و دیگران می شوی که امیدوارم که این دو کار را هم در آینده بخوبی انجام دهی یکی این‌که خیلی خوب غذا نمی خوری و دیگر اینکه دارو دادن به شما کار واقعا پر زحمتی هست با هرچه که سر شما را گرم می کنیم باز هم دارو را بر می‌گردانی.

غزل

غزل در لباس محلی

غزلغزل در حال کتاب خواندن
غزل

قربون اون ژست گرفتنت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)