غزلغزل، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 27 روز سن داره

یادداشت هایی برای غزل

روز بزرگداشت حافظ

1391/7/21 0:17
نویسنده : عمه فاطمه
495 بازدید
اشتراک گذاری

غزل جان امروز بزرگداشت حافظ شیرازی است برای همین برایت تفالی زدم به حافظ و این شعر آمد
برایت می نویسم دوست دارم عزیزکم در آینده بتونی شعر های حافظ  را بخونی و حفظ کنی و در مشاعره شرکت کنی .
غزلم امشب یک مناسبت دیگه هم هست شب دحوالارض.
روز بیست و پنجم ماه ذیقعده روزی که خدای مهربان به بندگانش منت نهاده و به زمین خاکی حیات بخشید همچنین روز میلاد حضرت ابراهیم و حضرت عیسی (ع ) به همین مناسبت ها این شب و روز خیلی ویژه شده و آدابی دارد و شب زنده داری در این شب خیلی سفارش شده. برای همین امشب دعا می کنم که خدا غیبت  امام مهدی را  به اتمام برساندتا آن امام عزیز ظهور نماید و چشمان ما به جمالش روشن گردد تا زمین پر از نور و زیبایی شود و هر چه زشتی و ناپاکی است از زمین رخت بر بندد.
غزلم برای شما هم دعا می کنم در این شب عزیز که تو از بندگان خوب خدا شوی با اخلاق با ایمان  تو هم برای من دعا کن که سخت محتاجم.

فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش
گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش
دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند
خواجه آن است که باشد غم خدمتگارش
جای آن است که خون موج زند در دل لعل
زین تغابن که خزف می‌شکند بازارش
بلبل از فیض گل آموخت سخن ور نه نبود
این همه قول و غزل تعبیه در منقارش
ای که در کوچه معشوقه ما می‌گذری
بر حذر باش که سر می‌شکند دیوارش
آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش
صحبت عافیتت گر چه خوش افتاد ای دل
جانب عشق عزیز است فرومگذارش
صوفی سرخوش از این دست که کج کرد کلاه
به دو جام دگر آشفته شود دستارش
دل حافظ که به دیدار تو خوگر شده بود
نازپرورد وصال است مجو آزارش

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

یک دوست
21 مهر 91 0:35
سلام با تشکر از وبلاگ زیبا و پر مهر شما اگر تو زندگی دنبال کارهای خلاقانه و شگفت انگیز هستید اگر ثبت یه خاطره زیبا و ماندگار تو زندگی خودتون و کودک دلبندتون براتون ارزش داره حتما یه سر به سایت ما بزنید www.shahrekhatere.com چیزهای زیبایی برای شما داریم که تا به حال توی ایران مشابه اونهارو ندیدین
مریم مامان عسل
28 مهر 91 23:33
سلام مامان روحان جون. منم دقیقا همین مشکل بد غذایی رو با عسال دارم. دیگه الان علاوه بر سوپ ماهیچه که براش درست میکنم، در کنار ما از غذای سفره میخوره.
اما خوب به سختیییییی. چون همش باید دنبالش باشم وگرنه هیچی نمیخوره.
در مورد اون جوشا هم نگران نباشید یه ویروس بوده که رفع شده. عسلم چند وقت پیش تب کرد و بدنش ریخت بیرون منم فکر کردم سرخجه است اما یه تب ویروسی بود که زود برطرف شد.
ببوسید غرل جونو


ممنون اره خداشکر جوشهای غزلم خوب شد

مامان ثنا بانو
30 مهر 91 6:15
سلام به مامان روحان جون ماشاءا..به غزل جون عزیزم.ممنون از اینکه به وبلاگ ماسر زدید ِما اوایل مهر بود که به فیلبند رفتیم ، تو روز هوا خوب بود ولی شب با وجود روشن کردن بخاری سرد بود.
مامان ریحانه جون
3 آبان 91 14:41
:*
سودابه
5 آبان 91 11:31
به هر عیدی که آمد زنده باشی

به انوار خدا تاینده باشی

روا حاجت در این عید خدایی

همیشه خرم و فرخنده باشی

عید شما مبارک
---------------------------------
سلام سودابه جون
عید قربان ، پر شکوهترین ایثار و زیباترین جلوه ی تعبد در برابر خالق یکتا بر شماکه خود از ایثارگرانی مبارک باد
خیلی خیلی خوشحال شدم از اینکه میناجون سلامتیش بدست آورد