انتظار
امروز سه شنبه٢٢/٠٩/٩٠ هست ما در انتظار غزل جون که کی هوس کنه پا به این دنیا بگذاره مامان لیلاش امروز رفته بیمارستان که سونو انجام بده و قراره بعدش بیاد خونه ما که آش بخوره اخه من دیشب اش درست کرده بودم جای همه خالی من هم بعد از انجام کار ها نشستم کمی استراحت کنم (یادم رفت بگم این وبلاگ را عمه فاطمش زده بابا محمدش هم این روز ها سرما خورده که امیدوارم زودتر خوب بشه و سرما خوردگیش به مامان لیلا و غزلم سرایت نکنه بابا اکبرش(بابا بزرگش) هم که بندر عباس هست و جاش خالی که خدا نگهدارش باشه انشاالله)
نویسنده :
عمه فاطمه
11:40