غزل جان جمعه شب(۲۱بهمن) خونه مادرِ زن عموت اینا دعوت داشتیم، پاگشای عمو علی و زن عمو حدیث بود این اولین مهمانی رسمیت بود. عمو و زن عمو ۲۴ آبان عروسیشون بود، یک ماه قبل از تولد شما. چون بعدش محرم و صفر بود مادر زن عمو پاگشای آنها را بعد از این ایام گذاشته بود. مادر زن عمو هم خیلی زحمت کشیده بودن که دستشان درد نکنه . شما هم یک لباس قرمز و صورتی پوشیده بودی که خیلی ناز شده بودی و کلی هم خندیدی و سر حال بودی. راستی سالگرد عقد عمو و زن عمو هم بود (۱۷ ربیع الاول) ماهم به این مناسبت یک کیک سفارش دادیم و بردیم اونجا، حیف که شما بچه بودی و نمی تونستی بخوری انشاالله کیک سالگرد ازدواجشون رو بخوری. خلاصه اینکه کلی خوش گذشت . انشاالله خوشبخت بشن و شما هم...