غزلغزل، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 17 روز سن داره

یادداشت هایی برای غزل

دلتنگ و غریب

1391/1/26 19:55
نویسنده : عمه فاطمه
514 بازدید
اشتراک گذاری

 

چندی است غزل دور ز بابائیه خویش است

یا رب تو ببین بابائی اش چه دل پریش است

زین دوری ناخواسته دلگیر شدم من

دلتنگ و غریبم و زمینگیر شدم من

اوضاع من اینگونه نه بر وفق مراد است

نه نور امیدی است به این دیده نه شاد است

ای کاش که دوری ز جهان رخت ببندد

تا عاشق درمانده به زیبائیه دلدار بخندد

ای ایزد یکتا مددی کن که ببنم غزلم را

آغوش بگیرم بزنم بوسه خورم من عسلم را

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مریم مامان عسل
29 فروردین 91 18:29
به به اینجا وبلاگ شعراست! انشالله زودتر به وصا غزل جون برسین بابائی مهربونش! عسل جون تو مسابقه نی نی متفکر شرکت کرده. میشه بهش رای بدین؟ رای گیری از هفته اول اردیبهشت ماه شروع میشه. http://noruz1391.niniweblog.com/cat6.php