غزلغزل، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره

یادداشت هایی برای غزل

واکسن دوماهگی

1390/11/25 18:35
نویسنده : عمه فاطمه
3,248 بازدید
اشتراک گذاری

غزلم دیروز نوبت واکسن دو ماهگی شما بود ساعت ۱۲ به درمانگاه رفتیم و اول پیش دکتر متخصص کودکان رفتیم که شما را معاینه کرد و قد و وزن و دور سر شما را گرفت و راضی بود و گفت همه چیز نرمال است .( وزن شما ۵/۳۲۰ بود و قد ۵۷ و دور سرت ۳۸ ) بعد واکسن شما را به دو تا پاهات زدند که خیلی گریه کردی، بعد از اینکه اومدیم خونه هم تا ساعت هفت شب با اینکه استامینوفن خورده بودی بیقرار بودی و مرتب ناله و گریه می کردی و نمی گذاشتی زمینت بذاریم. خلاصه مامان و من و عمه مرتب شیفت عوض می کردیم و راهت می بردیم و روی پای چپت به گفته دکتر کمپرس سرد می گذاشتیم که کمی آرامت می کرد. همش هم بغض می کردی و دیگه از اون خنده‌های قشنگت به همراه آواهای فراوانت(آغون!) خبری نبود، ولی مامان جونم ما چاره نداشتیم چون این واکسن‌ها برای سلامتیت مفیدند. به لطف خدای مهربان امروز حالت بهتر شد و با مامان و بابا رفتی مهمانی و من فرصت پیدا کردم برایت بنویسم. راستی یادم رفت بگم دیشب عمه‌های بابا و مامان عزیز اینا اومدند دیدن شما چون تا بحال شما رو ندیده بودند که برعکس شما هم واکسن زده بودی زیاد سر حال نبودی.

اینم عکس شما که تب داشتی

غزل

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

بابای ملیسا
25 بهمن 90 22:38
روز عشاق رو به شما و همسر گرامی تون تبریک عرض می کنم و امیدوارم همیشه زندگی شاد و خرمی رو در کنار هم سپری کنید . با قدم گذاشتن به دنیای مجازی ملیسا جان ، این حقیر رو خوشحال کنید و از اون مهمتر با گذاشتن یک کامنت ، این روزها رو برای ملیسا جاودانه نگهدارید . پیشاپیش ممنونم از حضور شما