غزلغزل، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 20 روز سن داره

یادداشت هایی برای غزل

سفر به چادگان

در چند روز باقیمانده به ماه رمضان تصمیم گرفتیم سفری به چادگان داشته باشیم در این سفر غزل جون هم با ما همسفر شد توی مسیر برای اینکه خانم خسته نشن تو ماشین باید انواع بازی ها رو با اون انجام می دادیم و هر چه شعر بود براش می خوندیم بابایی هم هر بار  یکی دو بیت فعل بداهه برای غزل  خانم  شعر می گفت و در آخر جریان مسافرت را به صورت غزلی طنز گونه و عامیانه  روایت کرد که خالی از لطف ندیدم اینجا بگذارم . روز دوازده تیر ، تو گرمای تابستان غزل خانم تو خونه ، خوشحال و شاد و خندان آماده میشه بره ، یک سفر دو روزه فرار از آلودگی و سر صدای تهران همراه عمه جون و ، مامانی و بابایی سوار ماشین میشه ، با بابا و با مامان از ترا...
18 تير 1392

علت غیبت طولانی

با سلام به همه نی نی وبلاگی های عزیز انشالله که روز های خوبی داشته باشید و با نی نی های عزیز و دلبندتان سرگرم و شاد باشید . نزدیک به سه ماه هست که من نتوانستم وبلاگ غزل جون به روز کنم دلیلش این بود که باید خونمون عوض می کردیم دنبال جا گشتن ، خونه پیدا کردن ،تمیز کردن خونه جدید و بعد اثاث کشی چیدن وسایل و جابجا شدن بیشتر وقت منو می گرفت وقتی هم که جابجا شدیم اینترنت نداشتیم و الان یک هفته هست که اینترنت وصل شده الحمدالله کار ها هم تمام از غزل بگم خیلی ناز و شیطون شده و کار های زیادی یاد گرفته و کلمات جدید بیشتر چیز های رو که میشنوه سعی می کنه تکرار کنه کلمات مثل بازی ،بغل،تاب ،سرسره،بابا ،مامان لیلا،عمو،عمه،سلام ماست ،بستنی و غیره وقتی هم ...
13 خرداد 1392

نوروز مبارک

  سلامتی ، سعادت ، سیادت ، سرور ، سروری ، سبزی ، سرزندگی ،                                                                                 هفت سین سفره زندگیتان باشد. ...
30 اسفند 1391

دلتنگی بابایی

غزلم  این شعر رو بابایی برات گفته: بی خبر ماندم من از آن چشمه ی چشم غزل ناز و غمزه، دلبری باشد ره و رسم غزل گشته ام دلتنگ آن زیبای دور از دسترس می فرستم بوسه ای بر گونه ی نرم غزل ...
5 اسفند 1391

میلاد پیامبر مهربانیها و اخلاق مبارک

ز آسمان دل من خورشید و مه برآمد / شب میلاد احمد(ص) با پور حیدر آمد همه شادی نمایید که میلاد نبی شد / جلوه ی نور صادق ز بعدش منجلی شد    غزلم پيامبر عزيز اسلام در روز هفدهم ماه ربيع الاول سال عام الفيل به دنيا آمد.در چنین  روزی ششمین امام ما امام جعفر صادق (ع) تولد یافت .میلاد این بزرگواران را به کوچولوی نازم و به همه عزيزان تبريك مي گويم .   عزیزکم بسیارند کسانی که از اخلاق و اندیشه آن بزرگواران پیروی کردند و رستگار شدند.   باشد که خداوند بما هم  توفیق پیروی از آن بزرگان را   عطا فرماید. يكي از دوستان حضرت محمد(ص) بسيار فقير و تهيدست بود؛ آنقدر كه نمي توانست براي همسر و فرزندانش نان بخور...
9 بهمن 1391

غزل و کارهاش

غزل جان چند وقتی است که به علت مشغله های فراوان نتوانسته ام سری به وبلاگت به زنم و آن را به روز نگه دارم انشالله که می‌بخشی. غزل جان این روز ها شما چند قدم بر می داری بعدش می افتی صدای حیوانات مختلف رو در می آوری و خیلی شیطون بلا شدی و وسایل خونه از دست تو در امان نیست کتاب هایت را می آوری به عمه میدی و با زبان اشاره می گی که اون برات بخونه هر جایی که باشی صدای زنگ در و تلفن را که میشنوی میگی بابا بابا . وقتی میگیم اسم بابات چیه میگی اممد و به اسم خودت میگی غَغَ و وقتی هم بابات بهت میگه عسل بابا خوشگل بابا کیه میگی منم من. خلاصه کلی کار های دیگر مثل بوس کردن و مو و چشمهات نشان دادن  اینم چندتا از عکس‌های تولدت که تازه فرصت...
27 دی 1391